زندگينامه حسين خرازي

به سايت شهيدان خوش آمديد.

زندگينامه حسين خرازي

۴۲۸ بازديد

حاج حسين خرازي(معروف به علمدار خميني )

درگذشته ۸ اسفند ۱۳۶۵)، از فرماندهان جنگ ايران و عراقبود. وي در ۸ اسفند ۱۳۶۵ در عمليات كربلاي پنج شهيدشد.

 

حسين خرازي
Hosein Kharazi by Mbazri.jpg
نقاشي چهره حسين خرازي
محل تولد اصفهان
تاريخ تولد ۱ شهريور ۱۳۳۶
محل مرگ شلمچه،استان خوزستان
تاريخ مرگ ۸ اسفند ۱۳۶۵
محل دفن اصفهان، منتهي‌اليه شمال غربي گلستان شهدا، قطعه شهداي كربلاي ۵
لقب حاج حسين
تابعيت  ايران
نيرو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
درجه 19- Sarlashgar-IRGC.pngسرلشكر
جنگ‌ها جنگ ايران و عراق
كارهاي مهم تأسيسلشكر پياده ۱۴ امام حسين اصفهان
كارهاي ديگر مسئول اسلحه‌خانه كميته انقلاب در زمان پيروزي انقلاب
فرزندان مهدي [۱]

 

تولد و كودكي

در سال ۱۳۳۶ در كوي كلم، از محله‌هاي فقيرنشين شهر اصفهان زاده شد. مذهبي بودن والدين از كودكي تأثير زيادي در تربيت وي و ورود به محافل مذهبي داشت.

فعاليت‌هاي قبل از انقلاب

در كنار گذران دوران تحصيل عمومي، به آموزش‌هاي ديني هم مي‌پرداخت. به تدريج به مسائل سياسي آشنايي پيدا كرد و بدان علاقه‌مند شد. در اين زمينه علاقه زيادي به مطالعه جزوات و كتاب‌هاي اسلامي داشت. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ ديپلم طبيعي به سربازي در مشهد اعزام شد. در آنجا فعالانه به تحصيل علوم قرآني در مجامع مذهبي پرداخت. پس از مدتي وي را به همراه عده‌اي ديگر بهعمليات ظفار (عمان) فرستادند. وي اين سفر را معصيت مي‌دانست و نمازهايش را كامل مي‌خواند. در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان خميني مبني بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، به همراه برادرش از خدمت سربازي فرار كرد. در اين مدت، وي دائماً در پي فعاليت‌هاي انقلابي بود و با تشكل‌هاي انقلابي محل در تماس بود.

پس از انقلاب تا شروع جنگ

كميته انقلاب اسلامي

وي همراه با پيروزي انقلاب اسلامي، درگير فعاليت دركميته انقلاب اسلامي و مبارزه با ضد انقلاب داخلي بود. وي به خاطر روحيه نظامي و استعدادش در اين زمينه مسؤوليت‌هايي را در اصفهان پذيرفت و با شروع فعاليت ضدانقلابيون در گنبد، مأموريتي به آنجا داشت.

در كردستان

خرازي در اوج درگيري‌هاي كردستان به آنجا رفت، بعد از باز پس گيري سنندج (همراه با علي رضاييان، فرماندهقرارگاه تاكتيكي حمزه[۲] در سمت فرماندهي گردان ضربت كه از قوي‌ترين گردان‌هاي آن زمان محسوب مي‌شد، وارد عمل شد. در تسخير شهرهاي ديگر كردستان از قبيلديوان‌دره، سقز، بانه، مريوان و سردشت نقش مؤثري ايفا نمود.

جنگ ايران و عراقويرايش

خرازي در شروع جنگ در كردستان حضور داشت. پس از يك سال فعاليت در كردستان، راهي منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولين خط دفاعي كه مقابل عراقي‌ها در جاده آبادان-اهواز، در منطقه دارخوين تشكيل شده بود و بعدها در ميان سربازان ايران، به «خط شير» معروف شد؛ منصوب گشت. اين خط نُه ماه در برابر سربازان عراقي دفاع كرد، در حالي كه از نظر تجهيزات جنگي و امكانات تداركاتي در مضيقه بودند.

خرازي در اين برهه نياز شديد تيپ امام حسين به يگان دريايي را واجب دانست و محمدحسين صادق‌زاده را به عنوان اولين مسئول يگان دريايي منصوب كرد و صادق‌زاده با آموزش شماري غواص و چند قايق، اولين يگان دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را در لشكر امام حسينتشكيل داد. در عمليات شكست حصر آبادان، فرماندهي جبهه دارخوين را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را كه عراقي‌ها با نصب آن دو پل بر روي رود كارون، آبادان را محاصره كرده بودند، به تصرف درآوردند.{نياز منبع}

خرازي در آزادسازي بستان مانور عملياتي قوي‌اي را با دور زدن عراقي‌ها از چزابه و تپه‌هاي رملي و محاصره كردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عمليات طريق‌القدس بود كه تيپ امام حسين متشكل از رزمندگان اصفهان تشكيل شد. چيزي نگذشت كه اين يگان به لشكر ارتقا يافت و خرازي به مقام فرماندهي آن رسيد.[۳]

در عمليات فتح‌المبين نيروهاي عراقي را در جاده عين‌خوش، حدود ۱۵ كيلومتر دور زد و آنها را غافلگير نمود. يگان او درعمليات بيت‌المقدس جزو اولين لشگرهايي بود كه از رود كارون عبور كرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسيد و در آزادسازي خرمشهر سهم به سزايي داشت.

پس از آن در عمليات‌هاي مختلفي همچون رمضان، والفجر مقدماتي، والفجر ۴ و خيبر در سمت فرماندهي لشكر امام حسين شركت داشت.

عمليات خيبر توأم با صدمات و مشقات زيادي بود. عراقي‌ها، منطقه را با اقسامي از جنگ‌افزارها و بمب‌هاي شيميايي مورد حمله قرار داده بودند[نيازمند منبع] كه خرازي حاضر به عقب‌نشيني و ترك موضع خود نشد، تا اينكه يك دست او در اثر اصابت تركش قطع گرديد و به عنوان مجروح به عقب فرستاده شد.[۴]

در عمليات والفجر ۸، لشكر امام حسين كه تحت فرماندهي او بود به عنوان يگان عمل كننده‌اي قوي، لشكر گارد جمهوري عراق را تسليم خود كرد و پيروزي‌هايي را درمنطقه فاو و كارخانه نمك كه از پيچيده‌ترين مناطق جنگي بود، كسب كرد.[۲]

وي فرماندهي عمليات كربلاي ۵ را عهده‌دار بود. لشكر او در اين عمليات با عبور از خاكريزهاي هلالي كه در پشت نهر جاسم از كنار اروندرود تا جنوب كانال ماهي ادامه داشت، شكست سنگيني به عراقي‌ها وارد آورد. عبور از اين نهر علاوه بر تثبيت مواضع فتح شده، عامل سقوط يكي از دژهاي شرق بصره بود كه در كنار هم قرار داشتند.

حسين خرازي سرانجام در روز ۸ اسفند ۱۳۶۵ در عمليات كربلاي ۵ كشته شد و در قطعه شهداي كربلاي ۵ در منتهي‌اليه شمال غربي گلستان شهداي اصفهان دفن گرديد. در طرفين قبرش دو قطعه سنگ يادبود از حاج رضا حبيب‌اللهي و مصطفي رداني پور (كه جنازه‌شان پيدا نشده) وجود دارد.[۵]

سخني از خرازيويرايش

« همواره سعي‌مان اين باشد كه خاطره شهدا را در ذهن‌مان زنده نگه داريم و شهدا را به عنوان يك الگو در نظر داشته باشيم، كه شهدا راه‌شان، راه انبياست و پاسداران واقعي هستند كه در اين راه شهيد شدند... ما لشكر امام حسينيم، حسين‌وار هم بايد بجنگيم، اگر بخواهيم قبر شش گوشه امام حسين را در آغوش بگيريم، جز اين نبايد كلامي و دعايي داشته باشيم كه «الّهُمَّ اجعل مَحيايَ، مَحيا محمدّ و آلِ محمد و مَماتي، مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد»
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد